ده مواجهه موثر رسانه ای در موقعیت های اجتماعی – خبرگزاری مهر ایران و امور روز



به گزارش خبرنگار مهر، معصومه نصیری دبیرکل باشگاه ایرانیان سواد رسانه ای و مدیریت یونسکو و پژوهشگر حوزه سواد رسانه ای در تازه ترین یادداشت خود در خصوص نقش رسانه ها در حوزه های حساس جامعه راهکارهایی ارائه کرد. مشکلات این روزهای ایران

شرح این یادداشت را در زیر بخوانید:

هفته های اخیر هفته های پرتلاطم اجتماعی در عرصه عمل و رسانه مورد انتظار برای ظهور و بروز تعادل روانی و میدانی بوده است. روزهای اندازه‌گیری داشته‌ها و نداشته‌هایمان را می‌توان راحت‌تر انجام داد. روزهایی که نشان داد رسانه چیست، اگر محل نفوذ و اقناع نباشد، حتی اگر زیاد باشد، از کارکرد و نظام وظیفه اش فاصله گرفته است.

اما آنچه انتظار می رود به عنوان کار ویژه رسانه ها در مواقع بحرانی که برخی آن را شرایط بحرانی نیز می نامند، باید در هر دو حوزه از سوی مردم و حاکمان غیر انفعالی باشد و دیر وارد شده و میدان افکار عمومی را به روایات واگذار کند. دستکاری شده با هدف انتقال معانی معکوس و منفی هستند. امیدواریم در نگاه اول ده مورد زیر نشان دهنده راهی برای ارائه یک راه حل حداقلی برای نقش موثرتر در موقعیت ها و موقعیت های مشابه باشد.

1. قدرت بالاتر داستان سرایی: عبارت مکرر و مهم «اگر نگویی، به تو گفته می شود» جنبه مهمی از نیاز به خلق روایتی قوی، معنادار، جریان ساز با طول موج قوی و مؤثر است. فرکانس. دیر رسیدن، سه عامل مهم ناقص و گاه متناقض، قدرت روایی برتر یک سیستم رسانه ای را کاهش می دهد. قدرت بالاتر روایت یعنی اولین بودن; به معنای واقعی، آن را نگه دارید و تأیید کنید.

2. دست برتر اطلاع رسانی: رسانه در وظیفه ذاتی خود، اطلاعات را یکی از مؤلفه های کارآمد می داند و اگر اطلاعات آن دیر و معیوب به افکار عمومی برسد، به این معناست که از اختیارات رسانه ای خود دست برداشته است. در عصر همه گیر شدن و فراگیر شدن رسانه ها و محتوا، مردم برای دریافت اطلاعات زیاد منتظر نمی مانند. فاصله شما از مخاطب برابر است با فشار دادن یک دکمه و تغییر شبکه و رسانه.

3. ارائه اطلاعات چند وجهی: عموم مردم برای درک دقیق رویدادها و درک موقعیت حادثه نیاز به دریافت اطلاعات از زوایای مختلف دارند. دریافت اطلاعات یک طرفه و خالی کردن سایر جنبه ها و تسلیم شدن در برابر ارائه دیرهنگام تأثیرگذاران دیگر در یک پدیده به معنای ناکارآمدی در شنیدن، درک و درک موقعیت از مخاطبان محیط مرکزی و تأثیر محیط بیرونی بر محیط داخلی است.

4. پژواک ماکسیمی: «صدای واحد» در موقعیت های مهم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی، پاشنه آشیل رسانه است و به مثابه تیری نجات بخش در برابر بدنه اعتماد اجتماعی و حفظ سرمایه اجتماعی، عمومی است. چند وجهی و متنوع. شما باید بتوانید برنامه ریزی کنید که “صدای تک” را برای “صدای چندگانه” ترک کنید و “صدای همه” باشید. یکی از راه‌های کاهش اثربخشی رسانه‌های مخالف، ایجاد کانال ارتباطی و درک نیاز به شنیدن بالاترین صدا در رسانه مادر است.

5. رویکرد تهاجمی و تدافعی: آنچه رسانه را سرگرم کننده و غافل می کند و انرژی آن را تخلیه می کند، عدم برنامه ریزی برای «تهاجم» و «دفاع» به طور موثر و همزمان است. رویکرد در عملیات‌های رسانه‌ای تهاجمی با سناریوی عملیات پدافندی، در عین حال که قطعاً تفاوت‌هایی را ایجاد می‌کند، قدرت رسانه‌ها را معطوف به حواشی‌سازی و پدافند یک‌جانبه نمی‌کند و سعی در مبارزه مؤثر دارد.

6. مدیریت تصویر و معنا: آنچه همواره به عنوان کارکردی با تنش منفی و مثبت مورد توجه رسانه ها قرار می گیرد، ایجاد و مدیریت تصویر و معناست. جوزف نای، که برخی منابع او را اولین مردم آمریکا می‌نامند، می‌گوید برنده امروز کسی است که معنا و تصویر می‌آفریند. رسانه ای که رویکردش فقط خنثی کردن معانی و تصاویر خلق شده توسط دیگران است، قطعاً فرصت ایجاد و جهت دهی معنا و تصویر را ندارد. اصل تأثیر دائمی برای رسانه ها اینجاست. معنا و تصویر خود را بسازید و مخاطبان خود را بر اساس اطلاعات صحیح متقاعد کنید.

7. ساخت ضد حاد واقعیت: بودریار واقعیت حاد را چیزی بسیار شبیه به امر واقعی، اما همان امر واقعی و اشغال جایگاه آن می داند. پس آن واقعیت حاد غیبت امر واقعی را پنهان می کند. هیچ کس متوجه این پنهان کاری نمی شود. در این صورت واقعیت حاد واقعی تر از واقعیت می شود. به عبارت دیگر، آنقدر ماهرانه جای خود را اشغال می کند که بیشتر از خودش احساس واقعی بودن می کند. البته واقعیت حاد نه تنها جای واقعیت را می گیرد، بلکه ربطی به آن ندارد. در چنین شرایطی باید بتوانید این التقاط مسموم را اشتباه بگیرید. سکوت و انقیاد روایت های تشدید شده، اوج ضعف رسانه است.

8. تقاضا برای اطلاعات مؤثر: «مردم به دنبال چه اطلاعاتی هستند» و «چه اطلاعاتی برای بهبود یا کمک به وضعیت موجود مؤثر است». این پرسش‌ها شاخص‌های اصلی تقاضای اطلاعات از رسانه‌ها توسط گروه‌ها و طرف‌های مسئول مربوطه در یک موضوع هستند.

آیا اطلاعاتی که به او دادم کافی بود؟ آیا تشنگی او را برای کسب اطلاعات رفع کرده یا باعث تشنگی و حتی سردرگمی او شده است؟ آیا مخاطب من می تواند در صورت رد یا نقض اطلاعاتی که ارائه کرده ام به سرعت اطلاعات دریافت کند؟ ویژگی اطلاعاتی که به سختی کرک می شوند چیست؟ این همان چیزی است که رسانه ها را به سمت رفتار هدفمند و دوری از انتقال اطلاعات بی اهمیت و خطوط پرکننده سوق می دهد.

9. ایجاد فرصتی برای انعکاس تحلیل نخبگان: اگر رسانه ها محل ظهور نخبگان نیستند و تنها محلی برای انعکاس دیدگاه های رهبران هستند، باید به زودی انتظار داشته باشیم که جامعه از منطق گفتمان تهی شود و از این منطق فرار کند. ادبیات گفتگو و متقاعدسازی ایجاد فرصت برای ظهور نخبگان به ارتقای درک جمعی کمک می کند.

10. از برانگیختگی بپرهیزید: رسانه ها نه باید هیجان انگیز باشند و نه هیجان انگیز. این نکته زمانی آشکار می شود که سیل شایعات و دروغ های پرقدرت منتشر شود. صداهایی که بر اساس برانگیختگی حسی مخاطب تولید و توزیع می شود. اگر رسانه ها از این نوع اطلاعات گمراه کننده و دستکاری شده هیجان زده شوند، مطلقاً نمی توانیم انتظار خروج غیر هیجانی و افکار عمومی را به دور از هیجان داشته باشیم.

این مؤلفه های مهم و مکرر همان چیزی است که در رویکرد ژئوپلیتیکی به اطلاعات و ایجاد معنای عمومی اهمیت دارد. مدیریت افکار عمومی موضوعی چند بعدی است که نه تنها از نگاه تک بعدی ناراضی است، بلکه به کاهش اختیارات رسانه ای می انجامد و مانند اهدای آن به نظامی غیر از خود است.

دیدگاهتان را بنویسید